واگویه‌ شاگرد کمال‌الملک از فراموشی معرق و منبت/ تنها مانده‌ایم

واگویه‌ شاگرد کمال‌الملک از فراموشی معرق و منبت/ تنها مانده‌ایم

استاد شاپور ترابی گودرزی استاد معرق، منبت، مشبک، گره چینی و نقوش که این روزها در گالری خود با جمعی از شاگردانش روزگار می  گذراند به خبرنگار مهر گ

استاد شاپور ترابی گودرزی استاد معرق، منبت، مشبک، گره چینی و نقوش که این روزها در گالری خود با جمعی از شاگردانش روزگار می  گذراند به خبرنگار مهر گفت: من متولد ۱۳۱۰ از شهر بروجرد هستم و تمام زندگی ام را وقف هنر کردم اما امروز هیچکس نیست که از هنر ما حالی بپرسد و طالب یادگیری باشد.

وی افزود: از ۱۰ سالگی به تهران آمدم و در هنرستان کمال الملک آموزش دیدم. استادان بنامی داشتم که امروز به اینجا رسیدم. من هم تنها بازمانده نسل گذشته هستم اما به خاطر مهجور ماندن این هنر بعد از من دیگر کسی نیست که بتواند معرق و منبت را زنده نگه دارد. من در آتلیه ام کلاس دایر می کنم و در این سن و سال دوست دارم هرچه می دانم به جوانان انتقال دهم.

گودرزی با اشاره به اینکه فرهنگ غنی ما در حال از بین رفتن است، ادامه داد: هنر ما سالیان سال در کشورهای مختلف به آموزش گذاشته شد اما تنها چیزی که از غرب به ما رسید فقط هنر هفتم بود. این روزها به جای آنکه در جهت حفظ میراث خودمان بکوشیم بیشتر دنبال خنثی کردن آن هستیم. متاسفانه مسئولان، جوانان را به این هنر ترغیب نمی کنند. من شاگردانی دارم که به ایشان آموزش می دهم اما متاسفانه تعدادشان خیلی کم است چون به دلیل ناشناخته ماندن این هنر هیچ طالبی ندارد.

این هنرمند پیشکسوت عنوان کرد: اگر این اتفاق شکل بگیرد جوانان می توانند درآمد و بازدهی خوبی داشته باشند. ما باید از کودکی برای بچه ها بازدید موزه بگذاریم تا از همان سن و سال با این هنرها آشنا شوند. در سنین جوانی دغدغه های جوانان این اجازه را نمی دهد تازه بخواهند یک هنر ناشناخته را فرا بگیرند. مردم امروز حتی با واژه اسلیمی فرهنگی یا ایرانی هم آشنا نیستند وقتی به مساجد می روند هیچ درکی از هنرهایی که روی کاشی می بینند ندارند.

استاد ترابی گودرزی به دوران شاگردی کمال الملک اشاره کرد و افزود: این استاد بزرگ را اولین بار وقتی دیدم که ۱۲ سال داشتم البته ایشان به دلیل کهولت سن کمتر سر کلاس ها حاضر می شدند من ۱۱ ساله بودم که به تهران آمدم تا این هنر را فرا بگیرم. کمال الملک یک هنرمند دغدغه مند بود در شرایطی که واقعا برای هنر سختگیری وجود داشت ایشان موزه هنرهای ملی را سال ۱۳۰۹ در میدان بهارستان تاسیس کرد و هنرستان هایی برپا کرد که در آن استادان بنامی پرورش یافتند.

وی با بیان اینکه امکانات و تجهیزات امروز بیش از گذشته است، اظهار کرد: آن زمان از تکنیک ها دور بودیم ولی به اندازه ای علاقه و انگیزه وجود داشت که از کشورهای دیگر برای آموزش به ایران می آمدند. زمانی که آیزنهاور به ایران آمد هدایایی به او تقدیم شد که برخی از آن کار من بود و هنوز هم در موزه کاخ سفید موجود است. ما آثار هنری زیادی در گوشه گوشه دنیا به یادگار گذاشتیم و واقعا باید متاسف شد حالا به جایی رسیدیم که می گویند فلان هنر از هندوستان به ایران آمده است.

این هنرمند پیشکسوت در پایان بیان کرد: من الان یک گالری دارم اما هیچکس نمی آید حالی بپرسد بگوید تو چه کاره هستی. بعد از این همه سال فعالیت هنوز من و هنرم را نمی شناسند. من با همه دشواری که به خاطر سن و سال و شرایطم وجود دارد بر خودم واجب کردم تا ساعتی که زنده هستم همه جوانان را با این هنر آشنا کنم  چون این هنر قدیمی که به یادگار مانده باید حفظ شود اما به جای اینکه جوانان را بفرستند آموزش شان دهم انگار بیشتر از من دوری می کنند. من دوست دارم تمام معلوماتم را در اختیار مردم بگذارم.