درخواست قصاص برای رپر معروف

درخواست قصاص برای رپر معروف

اجتماع > اجتماعی - الهه فراهانی:۳ روز پس از اعلام نظریه پزشکی قانونی درخصوص علت مرگ ناپدری خواننده مشهور، یکی از پسران مقتول به دادسر
اجتماع > اجتماعی - الهه فراهانی:
۳ روز پس از اعلام نظریه پزشکی قانونی درخصوص علت مرگ ناپدری خواننده مشهور، یکی از پسران مقتول به دادسرای جنایی تهران رفت و برای متهم درخواست قصاص کرد.

صبح ديروز خواننده مشهور كه متهم به قتل عمد پدرخوانده اش است، از زندان رجايي شهر به شعبه سوم دادسراي جنايي تهران منتقل شد تا شاهد شكايت يكي از اعضاي خانواده مقتول باشد. او اين بار لباس زندان به تن داشت و علاوه بر او سهيل يكي از پسرهاي مقتول هم در دادسرا حضور يافت. با دستور قاضي سيدسجاد منافي آذر فرزند مقتول درخواست خود را درخصوص اين پرونده اعلام كرد. او كه سهيل نام دارد در جلسه قبلي گفته بود پس از اعلام نظريه پزشكي قانوني درخصوص مرگ پدرش، درخواست خود را بازگو مي كند. پسر جوان ديروز به قاضي جنايي گفت:

من درخواست قصاص حميد را دارم و علاوه بر اين از مادر حميد هم به خاطر همكاري در جرم شكايت دارم. او ادامه داد: روز حادثه مادر حميد، پدر مرا نگه داشته و پسرش او را كتك زده است و او هم مقصر است. پس از اظهارات سهيل، حميد در دفاع از خودش گفت: نظريه پزشكي قانوني مرا شوكه كرد. اعلام شده كه پدرخوانده ام با ضربه جسم سخت به سرش به قتل رسيده اما من ضربه اي به سر او نزدم. من 2 ضربه به او زدم آن هم با كف دستم نه مشت. يكي بالاي ابرويش زدم و ديگري به گونه اش. حاج آقا (مقتول) تا يك ساعت بعد از درگيري حالش خوب بود.

حتي از همسايه ها شنيديم كه براي خواندن نماز از جايش بلند شده و وضو گرفته. شايد در آن زمان سرش به جايي خورده باشد.من او را مانند پدر دوست داشتم و بيشتر دوستانم اصلا نمي دانستند كه او ناپدري ام است. رابطه من و حاج آقا خيلي خوب و صميمي بود و حتي چند روز قبل از حادثه من برايش جشن تولد گرفته بودم و اين يعني من با او هيچ مشكلي نداشتم. روز حادثه و پس از درگيري ما، اورژانس آمد كه گفتند حال او خوب است اما به اصرار ديگران به بيمارستان و پس از آن به كما رفت.

وي گفت: پدرخوانده ام آن روز با يكي از دوستانش تنها بوده و ممكن است سرش به جايي خورده و اين احتمال وجود دارد كه دوستش به او پيشنهاد داده كه به دروغ بگويد حميد او را زده است چون دوست او رابطه خوبي با من نداشت. دوست او به ناپدري ام بدهكار بود و همه جا گفته كه ضربه هايي كه من زده ام باعث آسيب به فك و دهان ناپدري ام شده. حميد ادامه داد: آن روز من عصبانيتم را روي وسايل خانه خالي كردم اما با چيزي به سر او ضربه نزدم.

در آن لحظه مادرم بين ما واسطه شده و فاصله من و ناپدري ام طوري بود كه نمي شد ضربه اي محكم به او زد. حتي ناپدري ام وقتي به بيمارستان رفته به ماموركلانتري گفته كه من با دست به او زدم نه با مشت يا جسم سخت. من به نظريه پزشكي قانوني اعتراض دارم. در ادامه جلسه مادر حميد نيز گفت: من به عنوان شاهد ماجرا مي گويم كه پسرم هيچ ضربه اي با جسم سخت به شوهرم نزد. من قد بلندم و تقريبا هم قد پسرم هستم و طوري جلوي شوهرم ايستاده بودم كه مانع دعواي آنها باشم و اصلا به ياد ندارم كه چيزي به شوهرم خورده باشد.پس از پايان جلسه، بازپرس جنايي دستور انتقال حميد از زندان به اداره آگاهي را داد تا صحنه حادثه را بازسازي كند.

سهيل پسر كوچك مقتول، سال هاست كه در فنلاند زندگي مي كند. او پس از اين حادثه به ايران آمده و نخستين فرد از خانواده مقتول است كه شكايت خود را در اين پرونده مطرح كرده و خواستار قصاص قاتل پدرش شده است. گفت وگوي همشهري با او بخوانيد.

  • كي از حادثه باخبر شدي؟

همان روز درگيري. دوست پدرم به من زنگ زد و ماجرا را برايم توضيح داد. از همان لحظه دلم به آشوب افتاد شبانه بليت تهيه كردم و به ايران آمدم. وقتي رسيدم پدرم در اتاق عمل بود. وقتي هم بيرون آمد به كما رفته بود و من موفق نشدم با او صحبت كنم. 3يا 4روز بعد هم گفتند جان باخته است.

  • نظر خواهر و برادرت هم قصاص است؟

من نظر آنها را نمي دانم. خواهرم به شدت به پدرم وابسته بود و از وقتي از فنلاند به ايران آمده حال مساعدي ندارد. حتي نتوانست در جلسه تحقيق حاضر شود و نظرش را اعلام كند. اما نظر شخصي خودم هم اكنون قصاص است چرا كه معتقدم حميد حقايق را نمي گويد. هرچند مي دانم به زودي همه چيز مشخص مي شود اما درخواستم از حميد و مادرش اين است كه واقعيت را بگويند.

  • به نظرت آنها دروغ مي گويند؟

من فقط مي خواهم واقعيت را بگويند و مي دانم كه حقايق به زودي آشكار مي شود. همانطور كه نظريه پزشكي قانوني تا حدودي حقايق را مشخص كرد. حميد حتي عنوان كرده كه احتمالا يكي از دوستان پدرم به خاطر بدهي پدرم را كشته اما اين موضوع حقيقت ندارد. دوست پدرم خيلي رابطه خوبي با پدرم و ما دارد و اين حرف ها دروغ است.

  • قبلا حميد را ديده بودي؟

بله. من هر دو سال يك بار به ايران مي آمدم و او را مي ديدم. حميد و خواهرش در خانه پدرم زندگي مي كردند و هركدام براي خودشان اتاق داشتند. پدرم خيلي هواي آنها را داشت و رابطه بدي با هم نداشتيم.

  • از شهرتش خبر داشتي؟

بله. مي دانستم خوانندگي مي كند و آهنگ هايش را هم گوش كرده بودم.

  • پس از واكنش ها در فضاي مجازي هم خبر داري؟

بله. راستش وقتي با اين واكنش ها روبه رو شدم خيلي ناراحت شدم. اگرچه مي دانم كه حميد خواننده مشهوري بوده و قطعا هواداران زيادي دارد اما درست نيست كه هوادارانش براي حمايت از او چنين موجي عليه پدرم(مقتول) در اينستاگرام و تلگرام راه بيندازند. اي كاش وقتي اين تصاوير و مطالب را منتشر مي كنند يك لحظه خودشان را جاي خانواده مقتول بگذارند.

درست است كه طرفدار حميد هستند اما از ماجرا و زندگي خصوصي او خبري ندارند و با اين حال به راحتي قضاوت مي كنند. چند روز پيش عكس زني با سر و صورتي كبود در اينستاگرام ديدم كه مي گفتند مادر حميد است و پدر من با كمربند كتكش زده و با چاقو مجروحش كرده و حميد حق داشته كه پدرم را بكشد و يا پدرم حقش مرگ بوده است.

درصورتي كه اصلا آن عكس مادر حميد نبود و پدرم چنين شخصيتي نداشت كه بخواهد همسرش را كتك بزند. حالا ممكن است گاهي اختلاف پيش بيايد اما اين اختلاف ها در زندگي هر فردي است و اي كاش مردم كمتر به اين ماجرا دامن بزنند و قضاوت بيجا نكنند و همه چيز را به قانون واگذار كنند.