جای خالی آزادگان در شعر انقلاب اسلامی

جای خالی آزادگان در شعر انقلاب اسلامی

 تریبون مستضعفین -محمد غفاری   خاموش ولی غرق ترنم بودی در خلسه عارفانه‌ات گم بودی توفیق کمی نیست، برادر یک عمر مهمان غم امام هفتم بودی  

 تریبون مستضعفین -محمد غفاری

  خاموش ولی غرق ترنم بودی در خلسه عارفانه‌ات گم بودی توفیق کمی نیست، برادر یک عمر مهمان غم امام هفتم بودی   سال‌هاست که مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران بر لزوم نگرش به وجه‌های مختلف دفاع مقدس و زنده‌ نگاه داشتن وقایع و خاطرات آن تأکید می‌کنند. وقایعی که محدود به دوران هشت ساله نمی‌شود و پیامدها و جوانب مختلفی را در برمی‌گیرد. ایشان در دیدار با شاعران آیینی در خرداد ماه ۱۳۹۰ فرمودند: «هشت سال دفاع مقدس از لحاظ زمانى هشت سال بود، اما از لحاظ استمرار معنوى و فکرى و فرهنگى ممکن است قرن‌ها ادامه داشته باشد. حماسه‌اى که در دفاع مقدس به وجود آمد، انگیزه‌اى که پشت سر این حماسه وجود داشت، ریز حوادثى که در این مدت اتفاق افتاد، اینها چیزهائى نیست که در ظرف ده سال و پانزده سال و بیست سال تمام شود. یکى از امانتدارها شما هستید؛ باید این امانت را حفظ کنید، باید منتقل کنید.»   بی‌گمان یکی از این ریز حوادث مرتبط با دفاع مقدس که در طول سال‌های پس از جنگ کمتر به آن پرداخته‌ شده آزادگان و مباحث مربوط به دوران اسارت آنان است. آزادگان در اجتماع از غریب‌ترین‌ها محسوب می‌شوند و این غربت اجتماعی به مسایل دیگر نیز ورود پیدا کرده و در بخش فرهنگ و هنر آثار کمتری در مقایسه با دیگر حوزه‌های دفاع مقدس، درباره‌ی آن‌ها تولید و منتشر شده است. در بین انبوه کنگره‌های ادبی، جای خالی فراخوان شعر برای آزادگان به چشم می‌خورد و تا کنون -جز در سومین همایش سوختگان وصل- مراسم ادبی خاصی برای این عزیزان ترتیب داده نشده است. همین امر باعث غفلتِ شاعران از نوشتن در این حوزه شده و جز چند نمونه‌ی انگشت شمار، شعر خوبی سروده نشده و حتی یک کتاب مستقل شعر هم در این زمینه نمی‌توان پیدا کرد. این همان اتفاقی بود که حوزه‌ی داستان را نیز شامل می‌شد اما انتشار خاطرات داستانی و مرقومه‌نویسی‌های رهبر معظم انقلاب بر آن‌ها، موجب رونق کتاب‌ها و ایجاد ارتباط خوب با مخاطب شده است. آزادگان سندهای زنده‌ای از دوران دفاع و سال‌های پس از آن هستند که اگر امروز حماسه‌ها و خاطراتشان  با زبان هنر بیان نشود، در سال‌های بعد افسوس این کم توجهی را خواهیم خورد.   امید است که شاعران بزرگ متعهد و دغدغه‌مند انقلاب در سرایش شعر در این زمینه ورود پیدا کنند تا شاعران جوان نیز به پیروی از آنان آثار درخشان و بدیعی را به آزادگان سرفراز میهنمان تقدیم کنند. در پایان غزلی از فاضل نظری را با هم مرور می‌کنیم که برای سومین همایش سوختگان وصل سروده شده و شاعر در آن به روایت مادری می‌پردازد که پسرش پس از سال ها اسرات سر مزار او حاضر می‌شود:   خود این حکایت هر روز روزگار من است به غم دچار چنانم که غم دچار من است   نسیم سبز بهاری وزید بر خاکم اگر خطا نکنم عطر، عطر یار من است   کدام گریه از این سنگ شسته است غبار کدام لحظه‌ی روشن در انتظار من است   پرید پلک دلم میهمان جانم کیست؟ کدام دسته گل امروز بر مزار من است؟   مرا تحمل دیدار اشک‌های تو نیست فدای آن دل غمگین که داغدار من است   عجیب نیست اگر جان رفته بازآید مسیح گم شده‌ام، یوسفم کنار من است   بگیر دست مرا تا ز خاک  برخیزم اگر چه سوخته‌ام نوبت بهار من است   اگر خطا نکنم عطر، عطر یار من است کدام دسته گل امروز بر مزار من است؟