سلام آقای کیانوش

سلام آقای کیانوش

«مادرم خسته‌ای بیا بنشین/ این‌همه کار کرده‌ای بس نیست؟/ غیر از تو بگو در این خانه/ ای عزیز همه! مگر کس نیست؟» هفته‌ی گذشته خبر درگذشت شما، همه‌ی بچه‌

«مادرم خسته‌ای بیا بنشین/ این‌همه کار کرده‌ای بس نیست؟/ غیر از تو بگو در این خانه/ ای عزیز همه! مگر کس نیست؟»

هفته‌ی گذشته خبر درگذشت شما، همه‌ی بچه‌های دیروز و امروز را غمگین کرد. بعد از آن همه‌جا درباره‌ی شما حرف می‌زدند. حتی بزرگ‌ترهایی که اصلاً شاعر نبودند، شما را و شعرهای شما را می‌شناختند. خیلی از بزرگان شعر کودک و نوجوان ایران هم درباره‌ی شما حرف می‌زنند. حرف‌هایی که وقتی من آن‌ها را در سایت‌ها و خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها می‌خوانم با خودم می‌گویم شما چه‌قدر برای شادی و بهترزندگی‌کردن کودکان و نوجوانان ایران کار کرده‌اید. آن هم در روزگاری که این‌همه امکانات وجود نداشت. برای بچه‌ها شعر گفته‌اید، در راه‌اندازی شورای کتاب کودک نقش داشته‌اید، کتاب نوشته‌اید. اصلاً شما بودید که ده‌ها سال قبل با شعرهای کودکانه و نوجوانانه‌ی خیال‌انگیز و عاطفی و سرشار از اندیشه، گونه‌ای ادبی به‌نام شعر کودک و نوجوان را در ایران پایه‌گذاری کردید. شعرهایی که بچه‌های ۵۰سال قبل و بچه‌های الآن آن‌ها را می‌خوانند و لذت می‌برند. من از حرف‌های بزرگ‌ترها درباره‌ی شما فهمیده‌ام اگر کسی بخواهد مثل شما برای بچه‌ها شعر بگوید اول از همه باید به‌اندازه‌ی شما کودکان و نوجوانان را دوست داشته باشد و آن‌ها را بفهمد و راحت حرف‌هایش را بزند. مثل همین شعر از شعرهای شما که در کتاب بچه‌های جهان خوانده‌ام:

«به خانه‌ها/ صدای شادمان کودکان/ ترانه‌ی بهار زندگی‌ست/به خانه‌ها/ نگاه مهربان کودکان/ زلال چشمه‌سار زندگی‌ست/به خانه‌ها/ طلوع خنده‌های کودکان/ تبسم شکوفه‌های زندگی‌ست/به خانه‌ها/ فقط همان صدای کودکان/ صدای آشنای زندگی‌ست»