لزوم افزایش سهم بازار سرمایه در اقتصاد و شناسایی بورس به مردم

لزوم افزایش سهم بازار سرمایه در اقتصاد و شناسایی بورس به مردم

خبرگزاری فارس؛ رضا امامی _ پس از تصویب قانون بازار سرمایه در اول آذر 1384 و گذاشتن سنگ بنای توسعه بازار سهام و اوراق بهادار ایران با پدید آمدن ارکان م
خبرگزاری فارس؛ رضا امامی _ پس از تصویب قانون بازار سرمایه در اول آذر 1384 و گذاشتن سنگ بنای توسعه بازار سهام و اوراق بهادار ایران با پدید آمدن ارکان مختلف، همواره ریاست بر سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان قوه عاقله و تصمیم ساز برای بورس ها مورد توجه همه ذی نفعان بازار سرمایه بوده است.

نهاد متشکل و خود انتظام بورس پس از آنکه در اوایل دولت نهم با بی مهری ها و اتهام هایی از جمله بکار بردن واژه «قمار خانه» از سوی رییس دولت مواجه شد به تدریج با تجدید نظر متولیان دولتی و نظاره گر بر بازار سرمایه و همچنین پی بردن به ظرفیت های پیدا و پنهان این بازار برای بازتاب دادن عملکرد دولت، دوباره با رونق مواجه شد، بطوری که با آمدن مدیران جوان و بی تجربه به سازمان بورس و انتخاب علی صالح آبادی به عنوان رییس این نهاد عصری جدید برای بازار سهام بنیان نهاده شد.

مدیرانی که بعد ها به اتکای تجربه ذی قیمتی که در بازار سرمایه کسب کرده بودند، مورد توجه متولیان کشور قرار گرفتند و در پست های کلیدی جای گرفتند.

در عین حال دوره ای که از آذر ماه 1384 تا آذر ماه 1393 روندی عجیب را برای بازار سرمایه رقم زد و شاخص کل بورس را پس از تغییر در فرمول محاسباتی آن از محدوده 8 هزار واحدی به قله 89 هزار واحدی رساند.

با پافشاری صالح آبادی برای استعفاء از ریاست سازمان بورس پس از حدود یک دهه حضور در بازار سرمایه و کوچ او به بانک دولتی توسعه صادرات ایران تکاپو برای یافتن مدیری که بتواند این بار با تفکر دولت تدبیر و امید کنار بیاید آغاز شد.

در نهایت محمد فطانت از هیات مدیره بانک پارسیان رهسپار سازمان بورس شد. انتخابی که در نهایت به بهانه عارضه قلبی وی 20 ماه بیشتر دوام نیاورد.

محمد فطانت به لحاظ برخورداری از پایه علمی قابل اتکا در مدیریت مالی و شخصیت کاریزمای وی و در عین حال رابطه نزدیک با مهره های پر نفوذ دولت از جمله اسحاق جهانگیری شاید بهترین گزینه‌ای بود که به وزارت اقتصاد معرفی شده بود.

در ادامه فطانت که خود را در میان مدیران به جای مانده از دوران صالح آبادی و حلقه یاران او در هیات مدیره می‌دید، بجای خانه تکانی یکباره ترجیح داد تا با سیاست ایجابی به جای سلبی، برنامه‌های خود را با مشارکت مدیران قدیم و جدید به آرامی جلو ببرد.

بر این اساس جمعی از دوستان و همکاران پیشین وی که اغلب در صنایع خودروسازی و البته در مگا موتور با او همکار بودند، به وی در سازمان بورس و برخی از سازمان های تابعه آن پیوستند.

در طول مدیریت 20 ماهه محمد فطانت بدنه بازار سرمایه با رویه‌ای جدید از سوی مرد اول تصمیم ساز این بازار مواجه شدند.

تمرکز فطانت برای توسعه بازار بدهی و در عین حال ترغیب بازیگران بازار سرمایه برای کنترل نقدینگی بازار سهام، فارغ از هیاهو و خبر سازی شاید اصلی ترین اقدام وی در طول دوره مدیریت وی بود.

دورانی که سایه رکود بر کسب و کار سنگین تر شد، اما با این وجود به لطف خبرهای برجام و انتخابات مجلس بازار سهام رکورد های از دست رفته خود را به سرعت جبران کرد.

با این همه، سیاست فطانت در نحوه تعامل با بازیگران بازار سرمایه و عملکرد بی سر و صدای وی به مذاق برخی منتقدان خوش نیامد و دست آخر در حالی که گفته می شد، اختلاف نظر بر سر مهره های پیشنهادی وی برای حضور در هیات مدیره سازمان بورس باعث استعفای وی شده، به دلیل آنچه که تحت عنوان عارضه قلبی وی توصیف شد، از این سمت کناره گیری کرد.

طیب نیا اما این بار دوست و همکار خود در دانشگاه تهران و معاون اقتصادی اش را به سازمان بورس فرستاد تا در کمتر از یکسال باقیمانده تا پایان عمر دولت یازدهم مدافع وضع موجود باشد.

شاپور محمدی عضو هیات علمی و دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است که قبل از این به عنوان نخستین مدیرعامل بورس انرژی برای مدتی کوتاه در این سمت به حوزه مدیریتی بازار سرمایه وارد شده بود، در حالی خود را وامدار علی صالح آبادی برای این سمت می داند که اینک خود بر جایگاه رییس سازمان بورس نشسته است.

جایگاهی که در بررسی و ترسیم روند و چشم انداز بازار سرمایه برای بازیگران و فعالان آن با سنگ محک جداگانه ای سنجیده می شود.

اکنون یک ماه از کوچ شاپور محمدی از باب همایون به ملاصدار می گذرد و این در حالی است که هنوز برنامه‌های وی برای هیچ یک از ذینفعان بازار سرمایه روشن نیست.

هر چند در جلسات خصوصی و پراکنده شاپور محمدی با برخی اقشار فعال در بازار سرمایه به مواردی از جمله توسعه ابزارهای مشتقه تاکید شده، اما در حال حاضر فضایی معلق و سردر گم بر ساختمان سازمان بورس حاکم شده و معلوم نیست، وی قرار است بطور مشخص چه تغییر و تحولاتی را برای این نهاد خود انتظام و ارکان آن در دستور کار قرار دهد.

شاپور محمدی خوب می داند که بازار سرمایه ایران به عنوان جزیی از صنعت مالی کشور بر خلاف بانک ها و بازار پولی که از مدیران آنها اغلب سالی یک بار هم صدایی شنیده نمی شود و همواره توصیه به مصاحبه های اندک با رسانه ها می شوند ؛ برای بازار سهام شاید یکبار حرف زدن در روز هم کم باشد.

بضاعت بازار سرمایه ایران در مقایسه با بازار پول هنوز چندان به چشم نمی آید و این موضوع ایجاب می کند تا متولیان بازار سرمایه برای افزایش وزن و نفوذ این بازار در حوزه های تصمیم ساز کشور همواره با افکار عمومی کشور سخن بگویند.

فقر فرهنگ سهامداری و عدم اطلاع از مفاهیم و مقررات پیچیده مالی در کشور نه تنها خلاء قابل لمسی را میان مدیران و حتی متولیان کشور ایجاد کرده، بلکه در میان خانوارهای ایرانی نیز هنوز بورس به چشم یک بازار مرموز و پر ابهام شناخته می شود.

انتهای پیام/ب

http://fna.ir/Q5ZQEQ