«آنی» است در حدیث سناباد شعر تو
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، حجت الاسلام محمدحسین انصاری نژاد برای انتشار کتاب «از سناباد شعر» که درباره شعر و زندگی مصطفی محدثی خبه گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، حجت الاسلام محمدحسین انصاری نژاد برای انتشار کتاب «از سناباد شعر» که درباره شعر و زندگی مصطفی محدثی خراسانی است، قصیدهای با نام «شامگاه خراسان» سروده است که در ادامه میآید:
به مهربانیهای استاد محدثی خراسانی و درنگی که در سناباد شعرش داشتهام:
در ماه زیر نم نم باران مرا ببر
یعنی به شامگاه خراسان مرا ببر
در جاده سرخس، سراسیمه ماندهام
با سینه سرخهای پریشان مرا ببر
تا «کوچه باغهای نشابور» میروی
محو شکوفههای فراوان مرا ببر
در قهوه خانههای قدیمی «تایباد»
با عطر چای و قل قل قلیان مرا ببر
نقال پیر با پر سیمرغ پیش رو
گرم شکوه رستم دستان مرا ببر
این ابرهای یائسه انگار کافرند
تا شهر ابرهای مسلمان مرا ببر
از کوچه باغ دهکده ای سبز آمدی
از بهت سنگفرش خیابان مرا ببر
چشمت پر است از هیجان عقابها
مثل عقاب، در شب توفان مرا ببر
در کوه جشنواره شعر غزالهاست
بی برق سکههای فراخوان مرا ببر
از بوسعید زمزمه کن عارفانه ای
آن گاه در سماع درختان مرا ببر
شهر است اگر چه در قرق شحنههای پیر
در کوچه سار میکده پنهان مرا ببر
ای در مسیرخانه خورشید نا شکیب
در بین سرفههای زمستان مرا ببر
بودم اگر چه جزو رفیقان نیمه راه
تا مقصد ای رفیق! کماکان مرا ببر
«آنی» است در حدیث سناباد شعر تو
پلکی بزن به گستره «آن» مرا ببر
بنویس از طراوت ایمان ساده ات
یک دم رها ز دغدغه نان مرا ببر
بنویس باز از شب «کدکن» ترانه ای
در جشن قمریان غزلخوان مرا ببر
از جاده قدیم سناباد، ناگهان
با روضه غریب خراسان مرا ببر
انتهای پیام/و
